قریب 100سال میگذرد و عمارت شمسالعماره میماند و یک قاب ساعتی که چرخدندهای از موتورش هم باقی نمانده،ساعتی که در این سالها عقربهاش بین 5 دقیقه به 6 یا 6 و 5 دقیقه در شک و تردید است.
سال 1389محمد ساعتچی همدانی که وارث حرفه پدرش بود پس از آمدن و رفتنهای بیثمر ساعتسازان بر بالین این قاب ساعت بدون قلب،قول راه انداختن آن رامیدهد.مدیر کاخ گلستان هم در واپسین روزهای سال 1390 ازپیچیدن طنین ناقوس ساعت درنوروز 1391میگوید،بلندترین برجی که از فراز آن کوهها و درهها و آبشارهای تهران معلوم بود.
نوروز 1391 میآید اما صدایی از این ساعت به گوش نمیرسد نه از همهمه شلوغی شهر بلکه از زیادی کمبودها.
همزمان با خداحافظی خورشید از رأس عمارت شمسالعماره با صدای بلند تیک تاک ساعت به محل احیای یک ساعت تاریخی میرویم یک اتاق 40 متری در زیرزمین عمارت شمسالعماره، اتاقی که تنها نـورطبیعیاش را به مدد درهای چوبی باز ورودی زیرزمین میگیرد.
استادکاری که گردش عقربههای روزگار،گرد سپیدی بر سر و رویش ریخته،سرگرم جابجا کردن چرخ دندهها و پیچ و مهرهها روی میز کارش است.
استادمحمدساعتچی همدانی؛همان ساعتسازی که قول دادساعت شمسالعماره رابه حرکت درآوردبرای معرفی خودش خیره به 4 ستون 60در60 موتور ساعت میشود و میگوید: 78سالهام،از 12سالگی پیش پدرم که ساعتساز بود کارم را شروع کردم،پدرم جزء اولین وارد کنندگان قطعات ساعت از اروپا و یکی از بزرگترین ساعتسازان زمان خودش بود از 1325 از همدان به تهران آمدم و تا الآن این حرفه را ادامه میدهم.
وی که دیپلم ساعتسازیاش را از کشور سوئیس دریافت کرده با شوقی که در چشمانش موج میزند از ارتباطی که با ساعت شمسالعماره برقرار کرده است،میگوید.
استاد یادآوری میکند که "ساعت سازان بسیاری این ساعت را دیدند و ناامیدانه گفتند چون اجزای آن گم شده و نقشهای هم از ساخت آن وجود ندارد دیگر نمیتوان آن را احیا کرد اما من قول دادم این ساعت را راه بیندازم این ساعت هیچ وسیلهای نداشت تمام اجزای آن را بر اساس تجربهای که در طی این چندین دهه با تعمیر ساعتهای متعدد به دست آورده بودم ساختم که خوشبختانه در حال حاضر صدای تیکتاک آن با صدای ضربان قلب من شنیده میشود."
ساعتچی از حس و حال تجربه ساخت موتور یک ساعت تاریخی که فقط شاسی آن باقی مانده بودمیگوید.او 7سال پیش هم ساعت مسجد سهپسالار را بعد از 50 سال راه میاندازد ساعتی که به قول ساعتچی تا به امروز یک لحظه هم از نفس نیفتاده است.
ساعتچی که طی 14 ماه روزی 2ساعت را در این زیرزمین سپری کرده است بیماری قلبیاش را هم مانع احیای این ساعت تاریخی نمیداند.
ناقوس درد سر ساز
قلب ساعت شمس العماره امروز در زیرزمین این عمارت گذر 100 ساله زمان را نجوا میکند اما هنوز وقت آن نرسیده است که به بالاترین نقطه عمارت منتقل شود.ساعتچی علت تعلل در انتقال ساعت به جایگاه اصلیاش را نبود ناقوس برنجی برای آن عنوان میکند.
ساعتچی که حساسیت بسیاری در طنین خاص ناقوس تاریخی دارد،میگوید:برای پیدا کردن ناقوس از جنس برنج جستجوهای زیادی کردم حتی کلیساهای ایران هم دیگر از زنگ اصلی ناقوس استفاده نمیکنند وسایلشان الکترونیکی شده است.
او برنامهاش برای ناقوس برنجی ساعت شمسالعماره را موکول به رایزنیهای مسئولان کاخ گلستان با دانشگاه صنعتی شریف کرده است.
جبار آوج؛معاون کاخ گلستان به دنبال مکاتباتی با دانشگاه صنعتی شریف است تا بخش متالوژی دانشگاه،ساخت این ناقوس را بپذیرد.
ناقوسی که به گفته آوج هزینه ساخت آن حدود 25میلیون تومان میشود،بودجهای که صرف آن برای یک مرکز دانشگاهی مطمئنتر به نظر میرسد.
ساعتچی ارتفاع ناقوس لازم برای ساعت شمسالعماره را نیم متر اعلام میکند و میگوید: "اگراین ناقوس هم تهیه شود دیگر کار من با این ساعت تمام میشود صدای این ناقوس در گذشته تا یک کیلومتر از میدان ارک فعلی آن طرفتر میرفته است.تمام تلاشم بر این بوده که موتور این ساعت را به گونهای بسازم که آسان تعمیر شود،اگر من باشم یا نباشم."
این ساعتساز کهنهکار اطمینان میدهد که ساعت شمسالعماره صدهاسال دیگر کار خواهدکرد.
این ساعت 4روز یک بار باید کوک شود 15روز یک بار روغنکاری و 2ماه یک بار شستشو شود.
صدای ساعت؛ صدای زندگی
ساعتچی صدای ساعت را صدای زندگی میخواند.صدای چرخدندههای ساعت شمسالعماره، چندین برابر صدای ساعتهای معمولی است که تمام سکوت این زیرزمین را پر کرده است.اما ساعتچی میگوید:"این صدا با من حرف میزند اگر اشکالی در این ریتم ایجاد شود حتماً از ساعت میپرسم که چرا با من حرف نمیزنی؟"
وی که به حال ساعتها گریه هم میکند خبرازساعت ازکارافتاده و قدیمی مسجد مشیرالسلطنه خیابان مولوی در یک اتاق زبالهدانی میدهد.
ساعتچی میگوید:این ساعت 120 ساله را که دیدم گریه کردم وقتی میشود که این ساعتها دوباره گردش زمان را نشان دهند چرا باید در چنین شرایطی باشند؟
ساعتچی که روزگاری به دعوت شرکتهای سوئیسی برای همکاری پاسخ رد داده همچنان تجربهاش را ارزانی وطنش میکند و امیدوار است تا ناقوس ساعت شمسالعماره هم تهیه شود و صدای حرکت این ساعت در گوش شهر بپیچد.
برج خرافات
بنای شمسالعماره که ساعت آن در بلندای آن جا دارد اولین کاخ بلند تهران قدیم و نخستین کاخ ایرانی است که به سبک اروپایی ساخته شده است.
این برج قجری به گواه تاریخ،رأی مردم تهران قدیم بویژه منطقه بازار(منطقه 12شهرداری)منشأ شایعات و خرافات بوده است به طوریکه جعفرشهری در کتاب تهران قدیم درباره شمسالعماره اینگونه مینویسد:
«کلاه فرنگی ساعت شمس العماره که همیشه بیرقی بر فراز آن می جنبید،دارای عجایبی بود که تهرانیها،از آن حرف میزدند،کی این که در زوال حکومت محمد علی شاه،روزی کلاغ ها بر بیرق حمله ور میشوند و با منقارشان آن را ریزریز میکنند.دو روز بعد محمد علی شاه می گریزد و سلطنت تغییر میکند.»
در بخش دیگری اینگونه آورده است که «دو جغد نر و ماده بودند که در محفظه این ساعت لانه داشتند و شایع بود که هر بار ظاهر شوند،سلطنت تغییر میکند.می گفتند در موقع کشته شدن ناصرالدین شاه،سه روز از لانه بیرون آمده بودند که روز سوم شاه تیر میخورد.آنچه این شایعه یا حقیقت را بر سر زبان ها انداخت،بیرون آمدن و ظاهر شدن این دو جغد در شهریورماه 1320 بود.جغدها که بیرون آمدند مردم میگفتند خدا عاقبت پیداشدن جغدها را به خیر کند،که متفقین به ایران حمله کردند،قحطی،کشتار و نا امنی همه جا را گرفت.»
خانه خالی جغدهای شوم!
اتاقکی که خرافهها آن را خانه جغدهای شوم میخواندند،امروز خالی است و چشمانتظار نصب قلب ساعت شمسالعماره.
صدای ناقوس ساعت شمسالعماره بر فـراز بلندترین
عمارت قجری(برج میلادقجری)پایتخت درتهران پیچید.
:: موضوعات مرتبط:
تاریخی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 607
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1